سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیوگرافی فاطمه عالی عکاس بوشهری از آشنایی با عارف تا قتل

نظر

بیوگرافی فاطمه عالی عکاس بوشهری

فاطمه عالی, عکاس بوشهری متولد 1383 تنگستان بود که در 25 دی 1400 در حالیکه برای عکاسی به مهمانی رفته بود توسط پسری جوانی به نام عارف به قتل رسید.

ماجرای قتل فاطمه عالی عکاس بوشهری

داستان وحشتناک آرمان و غزاله که در تهران رخ داد و به اعدام آرمان ختم شد، حالا ، برای فاطمه و عارف دختر و پسر بوشهری اتفاق افتاد.

25 دی 1400 خبر قتل فاطمه، دختر 17 ساله بوشهری که کار عکاسی هم می‌کرد، ابتدا در رسانه‌های محلی بوشهر منتشر شد.

جام جم نوشت: محمدرضا، پدر فاطمه عالی عکاس بوشهری درباره قتل دخترش فاطمه گفت: «در این دوره و زمانه، بسیاری از بچه‌ها گوشی تلفن همراه دارند و فاطمه، دختر من هم داشت. دخترم و آن پسر، از طریق انجام یک بازی اینترنتی با هم آشنا شدند. قصد دختر من فقط بازی بود، اما پسر، طی یکی دو ماهی که با دخترم بازی اینترنتی انجام می‌داد، به فاطمه علاقه‌مند شد.

بیوگرافی فاطمه عالی عکاس بوشهری

من از این موضوع اطلاع نداشتم و برایم هم مهم نیست کسی پشت‌ سرم چه چیزی می‌گوید. خدا عالم و به همه چیز آگاه است و می‌داند که حقیقت را می‌گویم. دخترم فقط می‌خواست بازی کند.

آن پسرگفته‌ بود که تو را برای ازدواج می‌خواهم، ولی دخترم قبول نکرده و این موضوع را هم به من نگفته‌بود، اما خواهر فاطمه که با دخترم چند سال فاصله سنی دارد، به من گفت آن پسر تا یک ماه برای دخترم مزاحمت ایجاد می‌کرد. فاطمه هم گفته‌بود می‌خواهم درس بخوانم و برای همین شماره او را مسدود کرده بود تا پسر به او دسترسی نداشته‌ باشد. پسر، اما دست‌بردار نبود و می‌خواست به هر نحوی که شده با دخترم ازدواج کند.»

بیوگرافی «امید عالیشاه»

عکاسی کردن برای مهمانی

پدر فاطمه ادامه می‌دهد: «قاتل وقتی دید دخترم به‌هیچ‌وجه راضی به ازدواج نمی‌شود، نقشه شرورانه‌ای کشید تا او را فریب دهد.

او به‌صورت چت و با نام فرد دیگری با دخترم صحبت کرد و گفت مهمانی دارد و از فاطمه خواست از مجلس او عکاسی کند.

دخترم، علاوه‌بر این‌که محصل بود، کار عکاسی هم می‌کرد. فاطمه هم قبول کرد و روز 25 دی‌ماه حوالی ساعت 3 بعدازظهر به بوشهر رفت.

با این‌که محل زندگی آن پسر در استان خوزستان بود، اما برای اجرای نقشه‌اش به بوشهر آمد و در یکی از محلات ما و به مدت 24 ساعت، خانه‌ای مبله اجاره کرد و منتظر دخترم ماند.

دخترم وقتی به محل رسید، تازه متوجه شد فردی که با او قرار عکاسی گذاشته، همان پسری است که از او درخواست ازدواج داشت.

فاطمه که متوجه ماجرا شده ‌بود، تصمیم گرفت فرار کند، اما پسر او را گیر انداخت. هیچ بحث سوءنیتی هم در میان نبود. روزی که جنازه دخترم کشف شد، هنوز لباس به تن داشت و کوله‌پشتی‌اش هم پشتش بود. اگر پسر سوءنیتی داشت، دخترم جثه ضعیفی داشت و می‌توانست نیت پلیدش را عملی کند، اما هدف او ازدواج زوری با فاطمه بود.